اثر انواع عقلانیت‌ها در نتیجه نهایی بازی‌ها: بازی‌های تکرارشونده و بازی‌های تک مرحله‌ای

مقدمه

یکی از اجزای اساسی در نظریه بازی‌ها، مفهوم عقلانیت بازیکنان است که نقش بسیار حیاتی در تحلیل تصمیم‌گیری بازیکنان دارد؛ در نوشته‌های قبل، در مورد این مفهوم صحبت کردیم که عقلانیت می‌تواند شامل انواع مختلفی باشد و یک مفهوم چندگانه است که هرکدام نمایانگر نگاهی خاص به روند تصمیم‌گیری در هر یک از بازیکنان دارند. دسته‌ای از بازی‌ها در دنیای پیچیده و تعاملی ارتباطات انسانی وجود دارند که اصطلاحا به آن‌ها، بازی‌های تکرارشونده[1] گفته می‌شود. این بازی‌ها، این‌طور توصیف می‌شوند که رفتارهای افراد در هر دوره از بازی، متأثر از رفتار حریف در دوره‌های گذشته هستند و به‌جای‌اینکه بازی به صورت تک مرحله[2] انجام شود و تصمیم‌ها فقط یکبار گرفته شود، در یک بازه زمانی افراد می‌توانند تصمیم بگیرند و بعد نتایج تصمیم خود و تصمیم بازیکن مقابل را نیز ببینند و بعد برای دفعه بعد، کار خود را اصلاح و یا تقویت کنند. مثال‌های مختلفی در مورد این نوع بازی می‌توان زد که از جمله آن‌ها ارتباطات کارگر و کارفرما، ارتباطات اقتصادی و سیاسی بین کشورها و دیگر زمینه‌های اجتماعی است. در این نوشته قصد داریم به مفهوم این بازی پرداخته و ارتباط آن را با مفهوم عقلانیت مورد بررسی قرار دهیم.

تعریف بازی‌های تکرارشونده در مقابل بازی‌های تک مرحله‌ای

بازی‌های تکرارشونده به بررسی این می‌پردازند که یک بازیکن چگونه می‌تواند منافع آنی رو با منافع آتی گره بزند و برای رسیدن به یک منفعت خوب در آینده و یا جبران یک آسیب در گذشته، استراتژی‌های خود را انتخاب کند. در واقع رفتار هر بازیکن در هر دوره از بازی‌های تکرارشونده متأثر از رفتار حریف در دوره‌های گذشته هست. ارتباط کارگر و کارفرما، ارتباط اقتصادی و سیاسی بین کشورها و… از این جنس بازی‌ها هستند. بازی‌های تکرارشونده این ایده را به تصویر می‌کشند که یک بازیکن باید تأثیر عملکرد فعلی خود را بر اقدامات آینده سایر بازیکنان در نظر بگیرد. بازی‌های تک مرحله اما به‌این‌صورت هستند که فقط فرصت یکبار تصمیم‌گیری در بازی وجود دارد و پس از آن، اتفاقات رخ می‌دهد و فرصتی برای بهبود آن تصمیم در مراحل بعدی، وجود ندارد.

اتخاذ رفتار در بازی‌های تکرارشونده

اتخاذ یک رفتار در بازی‌های تکرارشونده، برای کسب منفعت آنی در زمان حال، ممکن است هزینه‌های زیادی را در آینده به دنبال داشته باشد و باعث محدودیت منافع آتی شود. ازآن‌جایی‌که هر اقدام در هر مرحله، منافع فرد را در بلندمدت تحت تأثیر قرار می‌دهد، انتخاب استراتژی مناسب، تابع نوع نگاه و عقلانیت افراد به بازی است.

به عنوان مثال دو پمپ بنزین را در نظر بگیرید که مجاور یکدیگر هستند. آن‌ها با اعلام قیمت هر لیتر بنزین بایکدیگر به رقابت می پردازند و هزینه نهایی یکسان و ثابت قیمت عمده فروشی بنزین را دارند (این مثال یک بازی تکرارشونده است اگر این اعلام قیمت به طور مکرر و در دوره‌های زمانی مختلف اتفاق بیافتد). فرض کنید وقتی هر دوی آن‌ها قیمت عمده فروشی را به میزان 10 واحد پولی قرار می‌دهند، سود هردوی آن‌ها، حداکثر می‌شود. علیرغم اینکه این بهترین نتیجه برای هر دوی آن‌هاست، هر کدام انگیزه دارند که با کاهش متوسط ​​قیمت، تمام مشتریان رقیب خود را بدزدد. با اینکار شاید درآمد آن‌ها دو برابر شود اما حاشیه سودی که می‌توانستند کسب کنند کاهش می‌یابد و در نهایت تا جایی این کاهش قیمت ادامه پیدا می‌کند که حاشیه سود صفر می‌شود. چرا حاشیه سود به صفر میل می‌کند؟ زیرا عمل تغییر قیمتی که در یک پمپ بنزین رخ می‌دهد، توسط پمپ بنزین دیگر، دیده می‌شود و آن پمپ بنزین تصمیم می‌گیرد همین عمل را انجام دهد تا ضرر خود را جبران کند و در نتیجه قیمت را از حالتی که پمپ بنزین دیگر، اعمال کرده، پایین‌تر می‌آورد[3].

اثر انواع عقلانیت در بازی‌های تکرارشونده

ازآن‌جایی‌که در بازی‌های تکرارشونده، بازیکنان چندین‌بار با یکدیگر بازی می‌کنند، بازیکنان می‌توانند از تجربیات گذشته خود برای بهبود عملکرد خود در آینده استفاده کنند. این امر می‌تواند منجر به تغییر در رفتار بازیکنان و در نتیجه، تغییر در نتیجه نهایی بازی شود. مسئله‌ای که دراین‌جا مطرح است این است که دستگاه‌های مختلف فکری افراد که نوع عقلانیت بازیکنان را تشکیل می‌دهند بشدت روی اینکه چه تغییر رفتاری را بازیکنان انجام می‌دهند و چه تغییری در نتیجه نهایی بازی رخ می‌دهد را تحت تاثیر قرار می‌دهد.

همان‌طور که در دسته‌بندی انواع عقلانیت در پست‌های قبل اشاره شد، بازیکنانی که از عقلانیت اقتصادی استفاده می‌کنند، به دنبال به حداکثر رساندن سود خود در کوتاه مدت هستند. این بازیکنان، تصمیماتی را اتخاذ می‌کنند که در هر مرحله سودی را کسب کنند و ممکن است در کوتاه مدت، از نتایج بهتری هم، برخوردار شوند اما در دراز مدت، ممکن است توسط بازیکنانی که از عقلانیت تکراری استفاده می‌کنند، شکست بخورند زیرا این افراد مبتنی بر تصمیمات طرف مقابل، خود را بهبود می‌بخشند و ازاین‌رو از یک جایی به بعد، یاد می‌گیرند که چطور حداکثر سود را به خود اختصاص دهند.

[1] Repeated game

[2] One-shot Game

[3] استراتژی آسیب رساندن به خود برای کنار زدنِ رقیب که با اصطلاح دامپینگ شناخته می‌شود، مسئله‌ی دیگری است که در نوشته‌های آتی، به آن خواهیم پرداخت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *