کشورهای پیشرو در فناوریهای نوظهور به طور فزاینده هوش مصنوعی را مهمترین تسهیلگر و توسعهدهنده اقتصادی میبینند؛ از این رو ترس از دست دادن استفاده از ظرفیتهای این فناوری در سراسر جهان گسترش یافته است. کشورهای متعددی از طریق سرمایهگذاری، مشوقها، توسعه استعدادها و مدیریت ریسک، استراتژیهای هوش مصنوعی را برای ارتقای قابلیتهای خود توسعه دادهاند. همانطور که اهمیت هوش مصنوعی برای نسل بعدی فناوری افزایش مییابد، بسیاری از رهبران نگران هستند که این فناوری آنها را پشت سر بگذارد و نتوانند در دستاوردهای آن سهیم شوند. در سالهای آینده، فناوری هوش مصنوعی تأثیر زیادی بر توسعه اقتصادی و ماهیت کار خواهد داشت. همچنین پویایی رقابتی بسیاری از صنایع را به طور اساسی تغییر میدهد.
در مجموع میتوان نتیجه گرفت: هوش مصنوعی یک فناوری تحولآفرین است. هر کشوری از بهرهبرداری از هوش مصنوعی چیزی برای به دست آوردن دارد و هر دولتی میتواند کارهای بیشتری برای تحقق آن انجام دهد. موفقیت در این زمینه با هماهنگی مقامات دولتی با تحولات جهانی و یادگیری آنچه که همتایان خود روی آن کار میکنند شروع میشود. با این شاخص میتوان یک نمای کلی از پیشرفت جهانی برای برجسته کردن تحولات کلیدی و نشان دادن رویکردهای مختلف بین کشورها ارائه کرد.
برای آشنایی با تحولات کلیدی و رویکردهای کشورها، بررسی دقیقتر وضعیت آنها و اشراف بر چگونگی ارزیابی میزان پیشرفت یا موفقیت آنها در فناوری هوش مصنوعی از طریق مطالعه کتابخانهای، 2 راه کلی وجود دارد. یک راه این است که اسناد ملی کشورها در سطوح مختلف مورد بررسی قرار گیرد و شاخصهای تاثیرگذار بر وضعیت مطلوب آنها استخراج و تحلیل شود، نقطه قوت این روش این است که اسناد دست اول کشورها مورد مطالعه قرار میگیرد و نقطه ضعف آن نداشتن قابلیت مقایسه است. راه دیگر استفاده از گزارشهایی است که مجموعههای مطرح با اهدافی چون سنجش میزان آمادگی کشورها، ارزیابی میزان توسعهیافتگی فناوری و مقایسه آنها با یکدیگر در قالب رتبهبندیهای چندمعیاره و روششناسیهای معتبر منتشر میکنند. مزیت بهرهگیری از این روش این است که این مجموعهها اکثرا از روشهای علمی برای جمعآوری، تحلیل محتوا و طراحی الگوی مقایسه و رتبهبندی خود استفاده میکنند.
البته یک نگرانی کلی در استفاده از نظامات رتبهبندی وجود دارد که باید این نگرانی را بعنوان یک ملاحظه همیشگی در برنامهریزیهای توسعهای مدنظر داشت؛ و آن این است که خود این نظامات رتبهبندی و شاخصهایی که به منظور رتبهبندی کشورها مورد استفاده قرار میگیرد، میتواند بهعنوان یک ابزار هدایتگر، آرایش نهادی کشورهای در حال توسعه را متناسب با نیازهای کشورهای توسعه یافته بکند؛ و این نگرانی آنجایی جدیتر میشود که غالباً تمامی این نظامات رتبهبندی، توسط نهادهایی در کشورهای پیشرفته (امریکا و اروپا) ارائه و همه گیر میشود. به هر حال، با وجودی که چنین نگرانیای جدی است و نباید در دام این نظامات رتبهبندی افتاد و تمام برنامهریزیهای کشور را متوقف به رشد در آنها کرد، همزمان نیز نباید آنها را نادیده انگاشت و به آنها بیتوجه بود. در همین راستا است که در این گزارش تلاش شده است تا با رویکردی موشکافانه، شاخصهای مورد استفاده در معتبرترین نظامات رتبهبندی در حوزه هوش مصنوعی بررسی شود ضمن توجه به ملاحظه پیشگفته و مزایا و معایب هر یک از روشها، در این متن از روش دوم برای دستیابی به اهداف پژوهشی مد نظر استفاده شده است.
در رابطه با فناوری هوش مصنوعی چهار رتبهبندی معتبر توسط موسسه آکسفورد[1]، تورتویس[2]، استنفورد[3] و ایآی رنکینگز[4] و چهار گزارش جامع بدون رتبهبندی توسط موسسه آیبیام[5]، دیلویت[6]، پیدبلیوسی[7] و اتحادیه اروپا[8] منتشر شده است که برای این منظور قابل بررسی است. سیستمهای رتبهبندی و گزارشهای منتشر شده در رابطه با ارزیابی وضعیت فناوری هوش مصنوعی شامل ابعاد، منظرها، معیارها، شاخصها و سنجههایی میشود که مطالعه آن شناخت خوبی به تحلیلگری میدهد که میخواهد بر اساس تجربیات موفق بینالمللی، سیاستگذار را در تهیه نقشه راه کلان این حوزه یاری کند.
به منظور سنجش وضعیت فناوری هوش مصنوعی یک کشور و میزان آمادگی دولت برای استفاده بهینه از آن در خدمات عمومی و ایجاد بستر مناسب برای بهرهگیری سایر بازیگران بخش پژوهشی، صنعتی و نوآوری از این فناوری، تمامی شاخصهای مطرحشده در گزارشهای مجموعههای پیشگفته مورد بررسی قرار گرفت. هر یک از رتبهبندیها و گزارشهای تحلیلی، یک ساختار منطقی تحلیلی و یک روش پژوهشی خاص خود را دارند. اما برای اینکه بتوان یک نگاه تجمیعی نسبت به همه آنها داشت، صرف نظر از ساختار پیشنهادی، معیارها و دستهبندیهای کلی از شاخصها در هر یک از نظامات رتبهبندی، با نگاهی پایین به بالا، بر روی همه 200 شاخص احصاء شده برچسبهای موضوعی در 17 عنوان مجزا زده شد. این 17 نوع برچسب بر اساس دستهبندیهای تجمیعی مطرح شده در گزارشها استخراج شده است و در مجموع در 7 دسته کلی به عنوان دستهبندی اصلی شاخصها طبق مدل زیر قرار گرفتند.
مدل بالا با هدف نمایش ارتباط مفهومی میان دستهبندیهای اصلی شاخصها طراحی شده است. زیستبوم فناوری هوش مصنوعی به دو بخش اصلی قابل تقسیم است، جایی که فرایند عرضه و تقاضای این فناوری تحت یک حکمرانی کلان با پشتیبانیهای لازم جریان مییابد و در نهایت بر روی محیط تاثیر میگذارد یا از آن تاثیر میپذیرد. در ادامه معیارها و برچسبهای مربوط به هر یک شرح داده میشود:
- استعداد و مهارت: تمامی شاخصهای مربوط به آموزش، ظرفیت نیروی کاری، ظرفیت نیروی پژوهشی، ظرفیت دانشگاهها و مراکز پژوهشی، رشد علم و مباحث مربوط به دانش هوش مصنوعی در این دسته قرار میگیرد. هدف این معیار این است که در کل وضعیت نیروی دانشی و نیروی کاری بالقوه و بالفعل حوزه هوش مصنوعی یک کشور اندازهگیری شود.
- علم و فناوری: در معیار علم و فناوری، شاخصهای مربوط به صنعت رباتیک که مهمترین حوزه کاربردی هوش مصنوعی در حال حاضر است، قرار میگیرد. همچنین تمام شاخصهای مربوط به حوزههای موضوعی یا زیر دامنههای فناوری هوش مصنوعی از جمله پردازش زبان طبیعی و صوت، بینایی کامپیوتر، یادگیری ماشین، پردازش تصویر، اتوماسیون، یادگیری عمیق، شبکههای عصبی و… نیز در این دسته قرار میگیرد. هدف این معیار این است که در کل وضعیت حوزههای موضوعی تخصصی فناوری هوش مصنوعی در یک کشور ارزیابی شود.
- اکوسیستم نوآوری: شاخصهای مربوط به سرمایهگذاری، تحقیق و توسعه، مباحث مربوط به کسبوکارها و استارتاپها و مواردی که مربوط به تعاملات میان بازیگران اکوسیستم نوآوری میشود، در این دسته قرار میگیرد. هدف از این معیار ارزیابی فضای نوآوری و کارآفرینی کشور در رابطه با فناوری هوش مصنوعی است.
- مصرف: معیارهای اصلی قبل همه سمت عرضه و ارائه خدمات و محصولات را شامل میشد. به عنوان یکی از عوامل مهم در ارزیابی فناوریها، لازم است سمت مصرف نیز مورد توجه قرار گیرد. جایی که مصرفکنندگانی از جمله مردم عادی، کسبوکارها و سازمانهای دولتی در معرض خدمات و محصولات مرتبط با فناوری هوش مصنوعی قرار میگیرند. در این معیار، شاخصهای مربوط به نحوه مصرف، نوع انتظارات، ذهنیتهای مثبت و منفی نسبت به استفاده از فناوری، حجم مصرف و… مطرح میشود. هدف از این معیار بررسی میزان بلوغ فناوری از طریق سنجش وضعیت مصرف خدمات و محصولاتی است که هوش مصنوعی یک نقش مهم در شکلگیری یا ارائه آنها داشته است.
- پشتیبانی: شاخصهای مربوط به زیرساختهای سخت و نرم، تجهیزات و موارد مربوط به حکمرانی و مدیریت داده از جمله تولید، دسترسپذیری، امنیت و حریم خصوصی و شاخصهای مربوط به توسعهیافتگی کشورها در این دسته قرار میگیرد. هدف این معیار سنجش میزان آمادگی زیرساختهای فنی و عملیاتی کشور برای توسعه و استفاده از قابلیتهای فناوری هوش مصنوعی است.
- حکمرانی: مباحث مربوط به راهبردها، برنامهها، نقشههای راه، سیاستگذاری، نظارت و ارزیابی، استانداردگذاری، تنظیمگیری ملاحظات امنیتی، قانونگذاری، حمایتهای مادی و معنوی و موضوعات مربوط به ملاحظات اخلاقی فناوری هوش مصنوعی در این دسته از شاخصها قرار میگیرد. هدف این معیار این است که یک ارزیابی کلان از وضعیت تصمیمها، اقدامات و مداخلات نهاد دولت در رابطه با هوش مصنوعی صورت پذیرد.
- محیط: شاخصهای مربوط به تجارت داخلی و بینالمللی، موارد مربوط به تولید ناخالص ملی، وضعیت سرانهها، واردات و صادرات، وضعیت و پروفایل بازیگران فعال در صنعت و همچنین مباحث مربوط به تاثیرات اجتماعی و ملاحظات پیرامون تعاملات با بازیگران داخلی و خارجی در این دسته قرار میگیرد. هدف این معیار سنجش شاخصهای اقتصادی و اجتماعی کشور در رابطه با هوش مصنوعی است.
اگر تمامی برچسبهای زده شده بر روی شاخصهای چارچوبهای ارزیابی را بصورت تجمیعی کنار هم قرار دهیم، یک رتبهبندی کلی از کشورها به دست میآید. همچنین وزن کلی شاخصهای موجود در تمامی چارچوبهای ارزیابی مطرح بینالمللی نیز مشخص میشود.
رتبهبندی کشورها نیز بصورت تجمیعی به شرح زیر خواهد بود:
- آمریکا
- چین
- انگلیس
- سنگاپور
- کانادا
- کره جنوبی
- آلمان
- هند
- استرالیا
- رژیم صهیونیستی
- فنلاند
- ژاپن
- فرانسه
- سوئیس
- هلند
- اسپانیا
با توجه به جمعبندی صورت گرفته از شاخصها و وضعیت کشورها میتوان گفت:
- شاخصها
- با وجود توسعه فناوری هوش مصنوعی حتی در کشورهای پیشرو و رهبر، شاخص مربوط به آموزش بیشترین تکرار را در میان شاخصهای چارچوبهای ارزیابی به خود اختصاص داده است. این نشان میدهد که فناوری هوش مصنوعی از نظر علمی و عملی نیازمند طی کردن فرایندهای آموزشی بیشتری است.
- با وجود اینکه مدت زمان زیادی از کاربردیشدن این فناوری نمیگذرد، شاخص مربوط به مصرف و استفاده از این فناوری وزن بالایی را در چارچوبهای ارزیابی به خود اختصاص داده است. این نشان میدهد این فناوری توانسته وارد زندگی و کار مردم و کسبوکارها شود.
- موضوع حکمرانی کماکان یکی از دغدغههای فعالان این حوزه است و وزن زیادی در چارچوبهای ارزیابی به آن داده شده است. انتظار فعالان از دولتها برای حکمرانی خوب در فناوری هوش مصنوعی حول دو موضوع مهم خلاصه میشود. اول ایجاد دسترسی به منابع دادهای و دوم استفاده از هوش مصنوعی در ارائه خدمات عمومی. مباحث دیگر از جمله حمایت یا سرمایهگذاری مالی، ایجاد سازوکارهای نظارتی مناسب و انجام کارهای ترویجی در اولویتهای بعدی قرار دارد.
- با وجود همه بحثها و حواشی حول ملاحظات اخلاقی استفاده از هوش مصنوعی، این شاخص از نظر سیستمهای رتبهبندی موجود اهمیتی چندانی ندارد.
- موضوعات مثل استانداردگذاری و امنیت کمترین وزن را در میان شاخصها به خود اختصاص دادهاند و این نشان میدهد برخلاف جو رسانهای که حول این فناوری در دنیا شکل گرفته، از نظر موسسات ارزیابی این موضوعات از اهمیت بالایی برخوردار نیستند.
- مهمترین شاخصها از نظر اتحادیه اروپا «تحقیق و توسعه»، از نظر آکسفورد «حکمرانی»، از نظر استنفورد «مصرف فناوری» و از نظر تورتویس «آموزش» است. این نشاندهنده تفاوت رویکردها در ارزیابی است و میتوان دریافت که همه آنها بر اساس نیاز شناسایی شده خودشان اقدام به طراحی سیستم رتبهبندی کردهاند.
- کشورها
- کشور آمریکا در همه رتبهبندیها در جایگاه نخست قرار دارد و این نشاندهنده آن است که رهبر اصلی فناوری هوش مصنوعی از ابعاد و معیارهای مختلف توانسته خود را قوی کند و یک رشد همگونی را تجربه کند.
- کشور چین به غیر از یک چارچوب (در رتبهبندی آکسفورد جایگاه 17ام را به خود اختصاص داده است.) در جایگاه دوم قرار دارد. رقابت دیرینه چین و آمریکا در فناوریهای نوظهور، فناوری هوش مصنوعی را نیز شامل میشود. با این حال کشور چین در برخی شاخصهای جزئیتر مثل «اینترنت همه چیز»، «رباتیک»، «تعداد پتنت» و «تعداد موسسات تحقیقاتی» از آمریکا جلوتر است.
- حضور کشور آلمان در رتبهبندیهایی که وزن آموزش در آنها بالاست قابل توجه است. این نشاندهنده سرمایهگذاری این کشور بر روی موضوع آموزش است که اتفاقا در تحلیل تجمیعی از شاخصها، به عنوان مهمترین شاخص نیز شناسایی شده است.
- ارتباط معناداری میان وضعیت فناوری هوش مصنوعی در برخی کشورها مثل فنلاند، سنگاپور و انگلیس وجود دارد. البته بررسی دقیقی روی این مسئله صورت نگرفته است ولی به نظر میرسد مدل توسعه این کشورها شبیه به یکدیگر باشد. این کشورها در چارچوبهایی که وزن زیرساخت فناورانه و آموزش در آنها بیشتر است، جایگاه مناسبتری دارند.
- کشور تاثیرگذار هند در چارچوبی که وزن مصرف فناوری بالاتر است رتبه بسیار مناسبی کسب کرده است. میتوان چنین برداشت کرد که فرهنگ استفاده از این فناوری در میان مردم و کسبوکارهای این کشور بالاست و مقاومت چندانی برای بهرهگیری از ظرفیتهای فناوری هوش مصنوعی در این کشور وجود ندارد.
- دو کشور کانادا و کره جنوبی، به شکل بسیار متعادلی در همه رتبهبندیها در جایگاه نسبتا ثابتی حضور دارند. این دو کشور با سرمایهگذاری هوشمندانه خود توانستهاند جایگاه 5ام و 6ام دنیا را به خود اختصاص دهند. این تعادل و ثبات نشاندهنده رشد متوازن آنها در همه شاخصهای موجود است.
- همانطور که انتظار نمیرود برخی کشورها در لیست 10 کشور برتر رتبهبندیهای هوش مصنوعی در دنیا حضور داشته باشند (مثل سوئیس، هلند و اسپانیا)، انتظار میرود برخی دیگر مثل روسیه، فرانسه و ژاپن، جایگاههای بهتری نسبت به آنچه در حال حاضر در آن قرار دارند، داشته باشند.
- بهترین جایگاه رژیم صهیونیستی در رتبهبندی تورتویس است، جایی که رتبه 7ام دنیا را به این رژیم اختصاص داده است. از نظر این چارچوب، اسرائیل در حوزه تجاریسازی و اکوسیستم نوآوری رتبه 3ام دنیا و از نظر استعداد نیروی انسانی رتبه 7ام دنیا را دارد. این در حالیست که در چارچوب اتحادیه اروپا و آکسفورد که وزن بیشتری به شاخصهای مرتبط با تحقیق و توسعه و حکمرانی دادهاند، بین 10 کشور برتر حضور ندارد.
[1] Oxford Government AI Readiness
[2] Tortoise The Global AI Index
[3] Stanford AI Index Report
[4] AIRankings.org
[5] IBM Global AI Adoption Index
[6] Deloitte Global AI survey
[7] PWC AI Analysis Sizing The Prize
[8] EU AI Watch Index
دیدگاهتان را بنویسید