انواع عقلانیت در نظریه بازی‌ها

مقدمه

در دهه‌های اخیر، نظریه بازی‌ها به عنوان یک حوزه پویا و بسیار پرکاربرد در علوم اقتصاد، علوم اجتماعی، روانشناسی، و… شناخته شده است. این حوزه به بررسی تعاملات بین عاملان، یا به عبارت دقیق‌تر، بازیکنان، می‌پردازد و سعی در درک الگوها و رفتارهای پنهان در مواجهه با تصمیم‌گیری گروهی دارد. یکی از اجزای اساسی در نظریه بازی‌ها، مفهوم عقلانیت بازیکنان است که نقش بسیار حیاتی در تحلیل تصمیم‌گیری بازیکنان دارد. عقلانیت در نظریه بازی‌ها یک مفهوم چندگانه است و انواع مختلفی دارد که هرکدام نمایانگر نگاهی خاص به روند تصمیم‌گیری در بازیِ هر یک از بازیکنان دارد. این نوشته به بررسی انواع مختلف عقلانیت در نظریه بازی‌ها می‌پردازد و سعی داریم ابعاد مختلف عقلانیت را بررسی کنیم.

عقلانیت در نظریه بازی‌ها

نظریه بازی‌ها یک شاخه از ریاضیات است که رفتار استراتژیک بازیگران را در شرایط رقابتی مطالعه می‌کند. توانایی یک بازیکن برای اتخاذ تصمیمی که به بهترین منافع او منجر شود به اصطلاح عقلانیت نامیده می‌شود. در واقع مفهوم عقلانیت در نظریه بازی‌ها شامل تصمیم‌گیری بازیکنان با توجه به اطلاعات موجود، تحلیل شرایط بازی و انتخاب استراتژی مناسب به منظور به‌دست‌آوردن نتایج مطلوب است؛ این سه عامل باعث می‌شود مفهوم عقلانیت به روش‌های مختلفی تفسیر شود.

دسته‌بندی عقلانیت براساس انتخاب استراتژی مناسب

عقلانیت کامل

نظریه بازی‌ها در ابتدا به عنوان یک نظریه ریاضی رفتار عقلانی در جامعه مورد مطالعه قرار گرفت و مفروضات عقلانیت موجود در آن، مشابه با عقلانیتی که در نظریه اقتصادی نئوکلاسیک وجود داشت، در نظر گرفته شد و این‌طور تعریف شد که بازیکنان به دنبال بیشینه‌سازی مطلوبیت خود هستند.

عقلانیت محدود

در سال‌های بعد، هربرت سیمون[1] مفهوم عقلانیت محدود را در دهه 1950 ارائه کرد و استدلال کرد که اصل رضایت باید به جای بیشینه‌سازی مطلوبیت اتخاذ شود؛ به این صورت که لزوما بازیکن دنبال تأمین حداکثر مطلوبیت خود نیست و صرفا تا جایی ادامه می‌دهد و تصمیم می‌گیرد که بتواند حداقل نیاز خود را برطرف کند و از اوضاع، راضی باشد. اگرچه بسیاری از محققان اهمیت رویکرد عقلانیت محدود را درست می‌دانستند اما معتقد بودند که این مفهوم صرفاً تحقیقاتی است و اثبات ریاضی نمی‌توان برای آن ارائه داد. برای همین اقتصاددانان آن زمان و نظریه‌پردازان بازی حرف‌های او را  به عنوان یک نظریه‌ای بدون اثبات می‌دانستند و حرف‌های او به جریان اصلی تبدیل نشد.

 

عقلانیت انسان در یک زندگی واقعی

از اواخر دهه 1980 تا 1990، در اقتصاد و نظریه بازی، فرض سنتی عقلانیت، جای خود را به عقلانیت انسان در یک زندگی واقعی [2] داد. در حالی که اقتصاد نئوکلاسیک رفتار انسان را به عنوان مرد اقتصادی منطقی و خودخواه از سال 1990 پیش‌فرض می‌گرفت، با نزدیک‌تر کردن این فرض به تصویر واقعی‌تر از انسان، نظریه عقلانیت نیز تغییر کرد. ظهور اقتصاد تجربی و اقتصاد رفتاری، سعی در بهبود دقت توضیحات و پیش بینی‌ها داشت و یکی از دلایل این پدیده در تاریخ نظریه، استقرار نظریه بازی‌ها در علم اقتصاد بود. اقتصاد سنتی فقط بازارهای بزرگ را تجزیه و تحلیل می‌کرد که دسترسی به آزمایش‌ها را به شدت محدود می‌کرد، در حالی که نظریه بازی مسائلی را که در آن تعداد کمی از بازیکنان به صورت استراتژیک عمل می‌کردند را تجزیه و تحلیل می‌کرد.

 

دسته‌بندی عقلانیت براساس تصمیم‌گیری با توجه به اطلاعات موجود

عقلانیت احتمالاتی

عقلانیت احتمالی[3] یکی از انواع عقلانیت در نظریه بازی‌ها است؛ در این نظریه، بازیکنان با در نظر گرفتن احتمالات مختلف وقوع وقایع، استراتژی مناسبی را انتخاب می‌کنند. برای مثال در یک بازی تیراندازی دو نفر به سمت هم که در آن بازیکنان باید بین گرفتن تصمیم برای تیراندازی یا اجتناب از تیراندازی به سمت یکدیگر، تصمیم بگیرند. عقلانیت احتمالاتی در اینجا به این صورت خود را نشان می‌دهد که بازیکنان با احتمالات مختلف رفتارهای حریفان خود را در نظر بگیرند و در نهایت بر اساس این احتمالات، تصمیم‌گیری می‌کنند.

عقلانیت اقتصادی

عقلانیت اقتصادی[4] یکی دیگر از انواع عقلانیت است، بازیکنان در این حالت به عنوان عامل‌های اقتصادی عمل می‌کنند و استراتژی‌هایی را بر اساس حاکمیت بر بازار و به دست آوردن سود اقتصادی وجود دارد را انتخاب می‌کنند؛ مثلا در یک بازی تقسیم زنجیره‌ای که در آن بازیکنان باید یک زنجیره دارای ارزش را به دو بخش تقسیم کنند و سپس اجزا را بین همدیگر تقسیم کنند، عقلانیت اقتصادی در اینجا به تصمیم‌گیری بازیکنان بر اساس حاکمیت بر بازار و به دست آوردن سود اقتصادی نمود پیدا می‌کند.

عقلانیت تکراری

اگر بازی تکرار شود، بازیکنان از تجربیات گذشته‌شان بهره‌مند می‌شوند و تصمیمات بهتری می‌گیرند؛ این حالت اصطلاحا عقلانیت تکراری[5] نامیده می‌شود. مثلا بازی‌ای را در نظر بگیرید که در آن بازیکنان تعاون یا خیانت در هر دور از بازی را انتخاب می‌کنند. در اینجا عقلانیت تکراری نشان می‌دهد که بازیکنان از تجربیات گذشته‌شان استفاده کرده و بهترین رفتارها را انتخاب می‌کنند[6].

عقلانیت بیزی

عقلانیت بیزی[7] که در آن بازیکنان اطلاعات خود را به‌روزرسانی می‌کنند و از اصول احتمالات بیزی برای به‌روزرسانی دانش خود و انتخاب استراتژی‌های بهینه استفاده می‌کنند، دسته‌بندی دیگری از انواع عقلانیت است. مثلا بازی‌ای را در نظر بگیرید که در آن بازیکنان با اطلاعات جدیدی درباره استراتژی حریف خود مواجه می‌شوند و باید تصمیم بگیرند که آیا اطلاعات را به دیگر بازیکنان اعلام کنند یا نه. عقلانیت بیزی در اینجا مربوط به به‌روزرسانی احتمالات بازیکنان در خصوص تصمیمات حریفان است.

 

همه‌ی این انواع عقلانیت می‌توانند خروجی نهایی تحلیل بازی را تغییر دهند. یعنی اگر بدانیم بازیکن‌ها بر اساس عقلانیت تکراری، تحلیل می‌کنند، یک نوع رفتارهایی از بازیکنان انتظار داریم و اگر بدانیم بازیکن‌ها بر اساس عقلانیت بیزی، رفتار می‌کنند، انتظار متفاوتی از تصمیمات بازیکنان خواهیم داشت. در نوشته‌های بعدی در مورد هر کدام از این حالت‌ها، با مثال، توضیحاتی را ارائه خواهیم داد.

[1] Herbert A. Simon

[2] Real life human rationality

[3] Probabilistic Rationality

[4] Economic Rationality

[5] Iterative Rationality

[6] این بازی به عنوان بازی تعاون‌پذیری مشهور است.

[7] Bayesian Rationality

[8] Complete Rationality

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *